عجیب است، به نظر میرسد که برخی از دوستان خیالی برآمده از فرهنگ میتوانند در نهایت احساس واقعیتر و حضور در لحظهی بیشتری نسبت به از هریک از آشنایان واقعی ما داشته باشند! حتی اگر آنها چند قرن پیش مرده باشند و در قارهی دیگری زندگی کنند. به هر حال، ما میتوانیم به خود ببالیم که آنها را در زمرهی بهترین دوستان خود قرار دادهایم. هنرها سازوکار معجزه آسایی را فراهم میکنند که به موجب آن، غریبهای میتواند کارهایی را انجام دهد که ما به درستی وی را در هستهی اصلی دوستانمان قرار دهیم، و هنگامی که این «دوستان هنری» را پیدا میکنیم، تجربهی تنهایی را از بین میبریم. گویی ما صمیمیت را در فاصلهای دور پیدا میکنیم.