کتاب در ۶ بخش و ۱۴ فصل سامان یافته است. نویسنده در بخش نخست کتاب درباره نقد متنی یا نسخهشناسی سخن میگوید. در بخش دوم، به «جهان پشت متن» یعنی شرایط تاریخی ظهور متن اشاره میکند. در بخش سوم، «جهان درون متن» مورد توجه اوست و به سازوکارهای درونی متن میپردازد. در بخش چهارم، موضوع پژوهش «جهان جلوی متن»، یعنی جهان خوانندگان، است، خوانندگانی که تأثیر متن مقدس را در شرایط اخلاقی زیستشان و گفتمانهایی میبینند که بر تفسیر متون حاکم است. در بخشهای پایانی نیز روشهای گوناگون تا حد امکان در ۳متن از عهد عتیق، عهد جدید و قرآن کریم اعمال میشوند. یکی از انگیزههای نگارش این کتاب پرداختن به این پرسش رایج در مطالعات قرآنی است که تا چه حد میتوان از روشهایی که در جوامع مسیحی غربی برای فهم متون شکل گرفته است، در تفسیر قرآن کریم بهره برد. به همین دلیل، هر فصل با بررسی امکان بهکارگیری روشهای بحثشده در آن فصل در قرآنپژوهی پایان مییابد. ازاین رو، اثر حاضر به نوعی در پی روششناسی تطبیقی متون مقدس است؛ به این طریق که در آن بررسی میشود تا چه حد روشهای تفسیری یک متن برای تفسیر متنی کاملاً متفاوت عملی است.