این مجموعه نوشتههای مختلف در حوزهی تاریخ و فرهنگ است که با ذکر حکایات و خاطرات گوناگون نویسنده توام شده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: "آنچه در تاریخ ادب ما به عنوان باغبان پیر یاد میشود یک تعارف نیست، یک واقعیت است. واقعیت نخست آن که آدمی با سبزه در گل و هوای لطیف صبحگاهی باغ و میوهی تازهی آفتابرس سروکار دارد، دلیل ندارد که عمر طولانی نکند. سلامت و صحت مزاع عمر طولانی را درپی دارد. باغبان پیر، معلم اولیهی علم ژنتیک است. این کارها که این روزها در آزمایشگاهها میکنند، باغبان پیر هزار سال است در گوشهی باغ خود تکرار میکند. کار باغبان پیر نعوذبالله در کار خدا دست بردن است: باغبان، پدر علم ژنتیک است. صد و پنجاه سال پیش خواجهعلی پاریزی، گل سرخ را به شاخههای سبز یک سرو هزارساله پیوند زده بود و گویا چند صباحی هم گل داده بود. این همان سرو تاریخی است که به روایت پاریزیها، یک روزی، نادرشاه افشار در سفر فارس به کرمان، زیر سایهی آن اطراق کرده بوده است... یک آبادی، یک ده، وقتی هویت اقتصادی خود را درمییابد که صاحب حداقل، یک باغ شده باشد. فراموش نکنیم که پیش از هجوم تلمبههای چاه عمیق که من در حماسهی کویر آن را به هجوم آبکی مغول تشبیه کردهام، ما حدود چهل تا شصتهزار آبادی داشتیم!".