همچو آن وقتی که خواب اندر روی
تو ز پیش خود به پیش خود شوی
تو یکی تو نیستی ای خوش رفیق
بلک گردونی و دریای عمیق
مولانا
«واقعا اینطوری شد یا در خواب دیدی؟» گویی که خوابْ واقعی نیست. رابرت جانسون، روانشناس یونگی، در این کتاب به ما نشان میدهد که چرا و چطور خواب و تخیل «واقعیتر از واقعی» است. این کتاب نخست به رابطه میان ناهشیاری و هشیاری میپردازد و به خوبی جوهره مباحث نظری را به زندگی روزمره پیوند میدهد؛ به نحوی که خواننده میتواند حضور ناهشیار را در زندگی روزمره خود احساس کند. درمییابیم که همه ما نه تنها ناگزیر از درآغوشکشیدن ناهشیارمان هستیم بلکه بهرهمندی از ثروتهایی که در عمق وجودمان است، چه غفلت عظیمی میتواند باشد. از نظرگاه یونگ، دو شاهراه مهم برای رفتن به قلمرو ناهشیاری وجود دارد: رویاها و تخیل فعال. ما ناگزیریم که سراغ ناهشیار برویم؛ چراکه اگر چنین نکنیم، ناهشیارمان به شکل اختلال روانی، ناراحتیهای جسمانی، و روابط معیوب سراغ ما میآید.