این اثر مشتمل بر مباحث گوناگونی می شود که درباره مهمترین مسائل فلسفه دین، یعنی معرفت شناسی باورهای دینی و براهین اثبات وجود خداوند متعال، نگارش یافته اند. رشته مستقل «فلسفه دین» از دانش های نوظهور در عرصه دین پژوهی است که به چرایی درباره مسائل بنیادین می پردازد، مسایلی که به ایمان و عقیده مربوط می شوند و گستره آنها، همه ادیان را دربرمی گیرد. در اسلام، از آن جا که در آرای متفکران و فیلسوفان بزرگ اسلامی، مقوله های فلسفه دین فراوان یافت می شود، مجال سخن گفتن زیادی هم هست. اثر حاضر در چند فصل، این موضوع را می کاود. در فصل نخست، معیار ارزیابی عقاید دینی، شیوه های تحقیق در دین و نگرش های معاصر در این مساله بررسی می شود و در پایان به این نتیجه می رسیم که روش تحقیق در حوزه عقاید بنیادین دین عمدتا روش عقلی است و شیوه های دیگر برای ارزیابی آنها منتج نیستند؛ چنان که پژوهش در بعد احکام و مانند آنها شیوه دیگری دارد. در اثنای بحث، پس از ذکر مهمترین گرایش های کلامی و فلسفی معاصر همچون لیبرالیسم دینی، اگزیستانسیالیسم مسیحی، پوزیتیویسم منطقی و تحلیل زبانی و بیان بنیادی ترین آموزه های آنها به نقد پرداخته، سرانجام نتیجه می گیریم که شالوده عقاید دینی بر علم و یقین استوار است. فصل دوم، مبانی معرفت شناسی باورهای دینی است که در سه بخش تنظیم شده است. در بخش نخست، مروری بر رایج ترین دیدگاه های معرفت شناسی معاصر داشته، به این نتیجه رهنمون می شویم که رایج ترین آنها مبناگروی آمپریستی و نظریه های شبکه وار پراگماتیستی است. با ناتوانی افراطی ترین قرائت های مبناگروی تجربی، یعنی پوزیتیویسم منطقی، حتی در تبیین مفاهیم علوم تجربی، این نگرش در پایان دهه 1930 سقوط کرد و نظریه های بدیل، همچون دیگر قرائت های مبناگروی تجربی و نظریه های پراگماتیستی جای گزین آن شد. از منظر پراگماتیسم، مجموعه معرفت های بشری بر پیش فرض یا اصولی مسلم و مفروض مبتنی است. پیش فرض ها همواره در معرض تجدیدنظرند؛ چنان که بر اساس نگرش مبناگرایان خطاپذیر، پایه ها خطاپذیر بوده، ممکن است تغییر یابند. در بخش دوم، دیدگاه فلاسفه، متکلمان و منطق دانان مسلمان که قرائت ویژه ای از مبناگروی است، مطرح می شود. بر حسب نگرش آنها، دست یابی به یقین ممکن، بلکه متحقق است. علاوه بر بدیهیات اولیه و وجدانیات که یقینی و خطاناپذیرند و زیرساخت های معرفت های نظری یقینی به شمار می آیند، معرفت های نظری در این حوزه اگر به آن پایه های بدیهی و یقینی ارجاع یابند، صحت و درستی آنها احراز شده مفید یقین مضاعف خواهند بود. نویسنده در بخش سوم، به داوری می پردازد و از موضع متفکران مسلمان دفاع می کند. فصل سوم به تجربه دینی اختصاص دارد. پاره ای از نگرش های کلامی یا فلسفی آن گاه که عقل و وحی و حتی اراده اخلاقی را از اثبات باورهای دینی ناتوان دیدند، راه دیگری را پیشنهاد کردند که آن، تجربه دینی است. امروزه در مغرب زمین به این مساله توجه و اهتمام بسیاری می شود. در این فصل، ترجمه یکی از مقالاتی را که در زمینه معرفت شناسی تجربه دینی نگاشته شده درج شده است. این اثر، در پایان به بررسی تطبیقی براهین اثبات وجود خدا؛ وجودی، امکان و علیت؛ پرداخته، تقریرهای مهم را برحسب ترتیب تاریخی در حد امکان گرد می آورد و نقدهای ذکر شده یا محتمل را بررسی کرده، به قضاوت می پردازد.