حاج خانم موضی به یکی از زن ها پول داد که به من زبان عربی یاد بدهد تا بتوانم قـرآن بخـوانم. کمی خـواندن و نوشتن به زبـان عـربـی یـاد گـرفتـم. چهار قل و آیه الکرسی را حفظ کردم اما معنایشان را درست متوجه نمی شوم. روزها قرآن و زبان عربی یاد می گیرم و شب ها میان دستان مریم مقدس گریه می کنم. گیجم و نمی توانم خودم را از آنچه به آن گرفتار شده ام، خلاص کنم...