زیرزمین را برای اولین بار که دیدیم، همه شیفتهاش شدیم و کسی به معناهای سیاسی و ایدئولوژیک فیلم فکر نکرد. پرداخت سینمایی فوقالعادهی فیلم، بازی پرشورِ بازیگرانش و مهمتر از همه ترکیب غریب موسیقی و قصه در آن مسحورکننده بود ــ و هنوز هست. پرداخت کارتونوار حوادثِ فیالواقع تلخ، یادآور فلینی است و به هم آمیختگی گاهگاهی رویدادهای فراواقع با واقعگرایی، رئالیسم جادویی را به ذهن میآورد. فیلم در نخستین سکانس خود که آمیزهای است از موسیقی پرشور سازهای بادی و سرمستی فاسد بعد از یک چپاول موفق و سپس بمباران و جنگ، میخ خود را میکوبد و تا پایان بدون اینکه نفس کم بیاورد، سه ساعت میتازد. چرا به ذهن ما آدمهای «معصوم» سینمادوست و انساندوست خطور نمیکرد که سازندهی فیلم به نژادپرستی و دفاع از کشتارهای جمعی متهم شود؟