اما هابیت یعنی چی؟
هابیتها مردم کوچکیاند. کوچکتر از دورفها و عاشق صلح و آرامش و زمینهای کشاورزی خوب هستند. از ماشین بدشان میآید، اما ابزار را ماهرانه به کار میبرند. چالاکاند، اما دوست ندارند عجله کنند. چشم و گوششان تیز است. خیلی زود چاق میشوند. لباسهایی به رنگ روشن میپوشند، اما خیلی کم کفش پا میکنند. خندیدن و خوردن (شش وعده در روز) و نوشیدن را دوست دارند. از مهمانی خوششان میآید و همینطور از دادن و گرفتن هدیه. در سرزمینی زندگی میکنند که به آن شایر میگویند.
«هابیت» داستان این موجودات دلچسب است؛ داستانی فینفسه کامل، اما پر از نشانههایی که خبر از اتفاقات شوم آینده میدهد. این کتاب روایت بیلبو بگینز، همان هابیت سفر کرده و سرگردانی است که حلقه یگانه قدرت را پیدا کرد (بعضی میگویند دزدید) و با خودش به شایر آورد. به این ترتیب کتاب آغازی است کاملاً ضروری برای داستان عظیم جنگ حلقهها که تالکین آن را در حماسه فانتزی سه جلدیاش یعنی «ارباب حلقهها» کامل میکند.