کتاب پیش رو روایتگر ماجرایی معمایی و جنایی است که برای کشف حقیقت آن کارآگاه پوآرو وارد میدان می شود.
داستان از روزی آغاز می شود که خانم ثروتمند و مجردی به نام فرارز در اثر مصرف بیش از حد قرص جان خود را از دست می دهد. راوی داستان که یک پزشک به نام جیمز است برای بررسی وضعیت او به خانه اش می رود و این طور گمان می کند که زن با اشتباهی این مقدار قرص را مصرف کرده، در حالی که خواهرش معتقد است او به دلیل عذاب وجدان ناشی از قتل همسرش، خودکشی کرده است. میان خانم فرارز و آقای راجر آکروید روابطی وجود داشته که بعد از مرگ همسرانشان قوت گرفته بود؛ به گونه ای که هرگاه سخن از یکی از آن ها به میان می آمد ناخودآگاه بحث به سوی دیگری کشیده می شد. آقای آکروید مردی ثروتمند است که معشوقش را سال ها پیش از دست داده و از پسرخوانده اش که فرزند معشوق از دست رفته اش است، مراقبت کرده است، هرچند پسر که رالف نام دارد اکنون رابطه ی خوبی با مرد ندارد. از آن جا که کرولاین، خواهر دکتر جیمز، همه ی اخبار مربوط به اطرافیانش را خیلی زود متوجه می شود، به شکلی اتفاقی متوجه ی گفتگوی میان رالف و نامزدش می شود که درباره موضوعی مشکوک که به مرگ راجر آکروید مرتبط است، گفتگو می کنند! مدتی بعد جیمز با جسد بی جان راجر رو به رو می شود، در حالی که چاقویی در قلب او فرورفته است. به این ترتیب پای کارآگاه پورآرو که به تازگی در همسایگی دکتر جیمز ساکن شده، به پرونده قتل راجر باز می شود.