نویسندۀ کتاب ازسویی خواهان بهتصویرکشیدن تأثیر نادیدهانگاشتۀ زنان در عملیات تروریستی است و ازسوی دیگر خواستار نمایش اثر عملیات تروریستی در اشکال مختلف بر زنان. نکتۀ اساسی در نگارش این کتاب دوربودن فضای فکری نویسنده از کلیشههای جنسیتی و ذهنیت اغلب مردم نسبت به مفاهیم جنس و جنسیت است. درحقیقت کتاب پیش رو حامل کنشهای زنان است آنگاه که خلاف جنسیت موردانتظار ازسوی جامعه رفتار میکنند و تصویر دیگری از زنانگی را به نمایش میگذارند. نمایشی که رسانههای جمعی مبتنیبر فرهنگ پدرسالارنه و کلیشههای جنسیتی در تحلیل عاملیت زنان در صحنۀ جنگ اغلب خلاف عملکرد بسیاری از زنان بوده است بهنحویکه در خروجی رسانهها اگرچه گاهی اشارهای به امکان فاعلیت متفاوت از زنان میشود؛ اما در اکثریت موارد زنان در رسانههای جمعی نقشی نامرئی، منفعل و در حاشیه را بازی میکنند. زنانی که با مادرشدن خود نهتنها به حاشیۀ متن خونین جنگ نمیروند، بلکه وجود فرزندان خود را دلیل محکمی برای حضور پررنگتر خود در میدان کارزار میدانند. مادرانی که خلاف انتظار اکثریت مردم، چهرۀ دیگری از روحیۀ صلحآمیز را به تصویر میکشند؛ چهرهای که تحلیلگران سیاسی و اجتماعی را به لزوم تغییر در زاویۀ دید خود نسبت به تعریف از زنانگی وامیدارد؛ چهرهای که از دل سیاست خشن حاکم بر بسیاری از نقاط جهان بیشازپیش به جلوهگری میپردازد و جهان خفته در خواب کلیشههای جنسیتی را به بیداری متفاوت از گذشته فرا میخواند.