ساختارگرایی نوین، خبر از نظمی نوین در عرصهی دیزاین و ساختوساز میدهد. با ورود تکنولوژیهای دیجیتال، پارامترهای موجود متحول شدهاند. نظم دیرینهی دیزاینِ استاندارد و فرایندهای شناختهشدهی آن، نفوذ و تأثیر خود را از دست دادهاند؛ شاخصهی معماری معاصر، بینظمی و گرایش به خلق فرمهای منحنی پیچیده و غیراستانداردی است که سفارشیسازی میشوند. این تحول در دیزاین و تکنولوژیهای تولید، نیازمند رویکردی یکپارچه است که وابستگی کامل بین دیزاین و ساخت را مورد توجه قرار دهد.
در این مجموعه مقالات، ریوکا و روبرت آکسمن به گونهی نوینی از تولید معماری پرداختهاند که در آن معماران و مهندسان در سطح بالاتری از همکاری در کنار هم کار میکنند. مهندس سازه، دیگر نقش محققکنندهی طرح را که در مراحل پایانی دیزاین وارد فرایند آن میشود، برعهده ندارد، بلکه مشارکت وی از مراحل اولیهی خلق طرح آغاز میشود. دیزاین، دیگر به طور کامل توسط فرمی که سازه در پس آن میآید، دیکته نمیشود؛ بلکه سازه با فرایند فرمیابی تلفیق میشود. این پیامی است که به دفعات در این مقالات تکرار میشود.
این مجموعه مقاله که بهدقت توسط رویکا و روبرت آکسمن سرپرستی شده، به همان اندازه که یک بیانیه است، بررسی دربارهی وضعیت موجود کنونی نیز هست. معماران، گزینههای مختلفی در اختیار دارند تا تشخیص دهند، که کجا انرژی و منابع خود را متمرکز کرده، بر کدام ابعاد کارشان -خواه فرهنگی و خواه فنی- تأکید ورزند؛ بهویژه از چشمانداز تکنولوژی و اقتصاد که پیوسته در حال تغییر و تحولاند. اما در مقابل، آیا میتوان تسلط حاکمِ تکنولوژیهای نوین و فرایند پیچیدهی فرمیابی بر فرهنگ معماری را زیر سؤال برد؟ آیا تأکید بر مسائل فنی و تکنولوژیک، راه را بر بیان انسانی میبندد؟.