این کتاب آغاز بخش تاریخی شاهنامه است که داستان پادشاهان ایرانزمین را روایت میکند.
بهمن، پسر اسفندیار، پس از مرگ با سرپرستی رستم پرورش مییابد، اما بهمن، که حیلهگری و نیرنگبازی را از پدربزرگش بهارث برده، پس از رسیدن به تخت پادشاهی خیانت میکند، به زابل حمله میبرد و دودمان رستم را نابود میکند و از خاندان بزرگ زال، تنها خود زال را زنده میگذارد.
در این کتاب زندگی اسکندر و حملهاش به ایرانزمین هم روایت میشود. اسکندر، مانند همهی پادشاهان، شاهی جهانگشاست، اما شخصیتش وجه دیگری هم دارد. او در پی یافتن رازهای جهان است و در این راه تا نزدیک کمال و رسیدن به آب حیات پیش میرود.
فردوسی بزرگترین حماسهسرای ایران است و سرودهاش، شاهنامه، بخش مهم هویت فرهنگی ایرانیان. برای اینکه عظمت کار فردوسی را بدانیم باید به دوران او نگاهی بیندازیم. در زمانی که فرهیختگان ایرانی به زبان عربی مینگاشتند و عربیدانی سبب تفاخر اهل علم و ادب بود، فردوسی شاهنامه را به زبان فارسی سرود.
شاهنامه براساس داستانهایی باستانی سروده شده، اما فردوسی داستانها را گسترش داده و با افزودن دیدگاههای خود اثری تازه آفریده که زبانی ساده دارد. خواننده در کشاکش داستانهای شاهنامه با پهلوانان زندگى مىکند؛ با پیروزىشان احساس پیروزى میکند و در اندوه و شادى با آنها همراه میشود.