«دوشیزه رزیتا» داستان ساده زنی است که بدون عشق نمیتواند زندگی کند، به این دلیل تمام طالبان خود را که بنا بر مصلحت به او گرایش دارند پس میزند. دل او در گرو عشق پسر عمویش است که در خارج از اسپانیا زندگی میکند .دنا رزیتا انتظاری بیستوپنج ساله را در راه عشق خود تحمل میکند و همیشه سرخوش از این عشق است. اما پسرعمو با وعدههای بی اساس و به دور از مسئولیت و تعهدش در سرگرم کردن او، دنا رزیتا با این انتظار به پیری میرسد....