سرود کریسمس، اثر جاودان چارلز دیکنز، با روایتی ساده و در یک فضای فانتزی، از بزرگترین چالشهای ذهن بشر و زوایای تاریک آن سخن میگوید. اسکروجِ پیر، غرق در دنیای تاریک و پرمحنت خود که همدمی جز ثروتش ندارد، در نیمه شبی به خواب میرود و سپیده دم، خود را همچون کودکی تازه به دنیا آمده می یابد. او چه در رویایش دید که زندگی اش را اینگونه دچار تحول کرد؟