کشمکش میان خداباوری و خداناباوری امروزه تبدیل به یکی از مهمترین موضوعات فکری شده و بسیاری از قلمروهای اندیشهای را تحت تأثیر قرار داده است. الحاد امری تاریخی است، اما در دوره کنونی باصریحترین و روشنترین معنا از الحاد روبرو هستیم. در معنای عام، خداناباوری به نداشتن هر نوع باوری به خدا و نیز به داشتن این باور که خدایی وجود ندارد، به کار میرود، لذا با دو نوع خداناباوری ایجابی و سلبی روبرو هستیم. الحاد محدود به مناقشه در باب براهیم علیه یا له خدا نمیشود، بلکه دارای ساحت گستردهای است. براهین علیه بقاء و جاودانگی نفس، ادله وجود شرور در عالم، جایگزینی علم و تلقی علم محوری نیز بخشی از جریان الحاد به شمار میآید. نباید الحاد را محدود در کتاب ساعت ساز نابینا یا پندار خدا داوکینز دانست و از پندار دین و آینده فروید چشم پوشید.