در دهههای ۶٠ و ٧٠ میلادی، پایگاه و اعتبار هیچکدام از چهرههای مارکسیسم غربی به اندازهی لویی آلتوسر نبود؛ در این سالها الگوی شوروی دیگر بیاعتبار شده بود و راههای جدیدی در فلسفه و سیاست مارکسیستی گشوده میشد. نقش ویژهی آلتوسر بهدلیل تلاشاش برای تعریف فلسفهای مارکسیستی اهمیت داشت، فلسفهای که هم میبایست استوار و علمی باشد، و هم انقلابی؛ و نتیجهی این فرآیند بناگذاشتهشدن الگوهای جدیدی در نظریهی مارکسیستی بود.
به گفتهی فردریک جیمسون، مقالات کتاب لنین و فلسفه که در دهههای یادشده اثری عظیم و الهامبخش داشت، امروزه نیز ارزشمند و کارآمد است. از دل این مقالات درکی مشخص از مارکسیسم نمایان میشود؛ مارکسیسم درمقام چیزی بیش از فلسفه و متفاوت با آن، که مفاهیماش روشهای «عملکردن» نیز هستند و بدینترتیب نمیتوان این مفاهیم را به شیوهای بیطرفانه و بدون مداخلهی موضع و تعهدِ مشخص عملی به بحث گذاشت.
لنین و فلسفه، این اثر کلاسیک آلتوسر، شامل گسترهی وسیعی از حوزههای موردعلاقهی او و ادای سهماش به فلسفه، اقتصاد، روانکاوی، زیباییشناسی و سیاست است؛ کتابی که مهمترین مقالهی او، «ایدئولوژی و آپاراتوسهای ایدئولوژیک دولت» را در خود جا داده است. این تحلیلِ راهگشا از ایدئولوژی الهامبخش بسیاری از رویکردهای اخیر به این زمینه است، زمینه و موضوعی که امروزه در زمانهی ما نیز اهمیت دارد.