موضوع تقیّه از همان سالهای نخستین نهضت اسلام مطرح بوده است و پس از رحلت پیامبرگرامی اسلام(ص) و بهخصوص پس از قرارداد صلح میان امام حسن مجتبی(ع) و معاویه بن ابیسفیان بهعنوان شیوهای برای حفظ شیعیان مورد توجه قرار گرفت. در دوران خلافت عباسی نیز این شیوه برای حفاظت از شیعیان در مقابل ستم آنان و نیز قصد حکام ستمگر برای نسلکشی و از میان برداشتن جامعه و تفکر شیعی به کار گرفته میشد. از آن پس تقیّه بهعنوان یکی از مباحث مهم مکتب شیعه مطرح شده و بحث و گفتوگو درباره ماهیت و حدود و ثغور آن در میان عالمان دینی مسلمان ادامه داشته است. موضوع تقیّه افزون بر برداشتهای مختلف در میان عالمان شیعی، توسط عالمان اهل سنت و نیز شرقشناسان به طرق مختلف و گاه ناسازگار با یکدیگر تعبیر و تفسیر شده است. در برخی از چنین تفاسیری از تقیّه بهعنوان جواز دروغگویی و دورویی شیعیان یاد شده است. در میان شیعیان نیز از اصل تقیّه گاه بهعنوان بهانهای برای گریز از مسئولیتهای اجتماعی استفاده شده است. مجادلات نظری درباره این موضوع از یکسو و خطراتی که در اکثر مقاطع تاریخ جوامع مسلمان یا غیرمسلمان متوجه شیعیان بوده، مشاجرات و مباحثات درباره این مبحث را تا امروز نیز زنده نگه داشته است.