نگاه پرسشگرانه ای به عشموی انداخت و گفت: "برای افرادی که مشکل دارند، وقتی باران می بارد."
" ما در مرکز جهان هستیم، پس چه انتظاری داریم؟"
او احساس عصبانیتش را پنهان ساخت و گفت: "فردا وطن جدیدی ایجاد خواهد شد."
عبده پاسخ داد: " در این مورد چندان مطمئن نیستم."
"این به این دلیل است که شما به تازگی از بیمارستان در زمانی بازگشته اید که انتظار داشتید برای عروسی آماده شوید/"
"آه، کشور من!"