برخی از نمایشنامههای یوجین اونیل براساس تجربههایش از روزگاری است که دریانوردی میکرده. اونیل در آثارش از جوزف کنراد بسیار تأثیر پذیرفته و همچون او ماهیت خشن زندگی روی آب را به تصویر میکشد. اونیل نشانمان میدهد که محدود بودن محیط و روابط چطور باعث شکلگیری تعصب، سوءظن و ترس میشود، گرچه روابط نزدیک و بههمپیوسته در آثار او پررنگ است. نمایشنامههای این کتاب مضامین موبی دیکِ هرمان ملویل، بهخصوص بیگانگی انسانها با طبیعت، را به یادمان میآورند.
| در سفر دورودراز به وطن داستان جاشوی سادهدلی را میخوانیم که دلتنگ سرزمینش شده و درست روزی که قرار است دستمزدش را بگیرد تا به خانه بازگردد او را میدزدند و برای کار به کشتی دیگری میبرند. آنجا که دو راه به هم میرسند قصۀ ناخدایی است که هر شب از پشتبام خانهاش مشتاقانه به دریا چشم دوخته. او عقلش را از دست داده و در خیالش منتظر است تا کشتیاش با گنجی بازگردد که در یکی از جزایر اقیانوس آرام دفن کردهاند. روغن نهنگ در یک کشتی شکار نهنگ اتفاق میافتد که میان یخها گرفتار شده و ناخدایی بیرحم و متعصب دارد. اونیل در این نمایشنامه به بررسی مسائلی میپردازد که در نظرش تضادهای بنیادی خلقوخوی زنانه و مردانهاند.