توجه به تاریخنویسی و شکل روایت وقایع و حوادث تاریخ بشری، حتی روایتهای مربوط به انقلابها، نشانگر هوشمندی پر از ظرافت تاریخنگاری خطی و سرمایهسالاریست که نه از موضوعیت برابری حرفی به میان میآورد و نه از تاریخ برابری و تاریخ نابرابری. اگر به میان مردم و حتی جوامع دانشگاهی و فرهنگی رفته و دربارهی جوامع برابریخواه یا حکومتها و اقوام شکل گرفته بر مبنای ایدهی برابری پرسشی مطرح کنید، به احتمال بسیار زیاد اکثریتی یا مسخرهتان خواهند کرد یا عاقل اندر سفیه و هاجوواج از پرسشتان خواهند گذشت! بهواقع، عموم مردم و آکادمیسینها هیچ اطلاعی از اهمیت مسئلهی برابری و مردم و حکمرانیهای برابریخواه از آفریقا و آسیا و اروپا تا آمریکای شمالی و مرکزی و جنوبی ندارند و حتی نمیدانند در شکلگیری انقلاب کبیر فرانسه، هیچ عاملی بزرگتر و مهمتر از برابریخواهی نبوده است. کتاب «تاریخ مختصر برابری» تلاش کوچک و درعینحال مهم و راهگشای «توماس پیکتی»، نویسنده و اقتصاددان لیبرال است در مسیر فهم اهمیت برابری برای قوام جامعهی بشری و اینکه همواره این نابرابری بوده که جوامع را به بحران کشانده و متلاشی کرده است. پیکتی که به دلیل حملههایش به سرمایهداری و بهخاصه سرمایهداری متأخر، در دو دههی اخیر شهرت زیادی کسب کرده، در سومین کتابش شرح داده که نابرابری سرشت بسیاری از کشورهاست و همواره حکمرانیها سعی داشتهاند با نابرابری ساختاری، قدرت و ثروت را بهگونهای که میخواهند تقسیم کنند، اما تلاشهای برابریخواهانه و انقلابهای مختلف از پایان قرن هجدهم تا به امروز نشان داده که پافشاری هرچه بیشتر بر نابرابری، فروشدن جوامع به بحران را بیشتر و بیشتر میکند. تاریخ مختصر برابری، خوانش یک لیبرال از مسئلهایست که ریشه در نظرگاههای مارکسیستی و آنارشیستی دارد، خوانشی که نشان میدهد انسان معاصر باید مسیر پیش رویش را بر مبنای برابری بسازد و سعی کند از شر سوداگری سوداگران نجات یابد.