کتاب حاضر رمانی درباره معماری و نمونهای است که کمتر مشابه آن نوشته شده و مانند یک فیلم سینمایی سکانسهایی از رخدادهای زندگی خانواده لیبسکیند را شرح داده و تأثیر آن بر شکلگیری اَبَر آثاری چون موزه یهود برلین، موزه جنگ منچستر و بازسازی مرکز تجارت جهانی را نشان می دهد: «سنگ، فولاد، بتن، چوب و شیشه، ابزارهای من هستند. چالش پیش روی من، طراحی ساختمانی است که با مصالح بیزبان، سخن میگوید و داستان انسانها را روایت میکند. معماری را نمیتوان از زندگی، و زشتیها و زیباییهای دنیای اطراف آن جدا کرد.»
برای هر هنرمندی «ایده» مهمترین نقطه آغاز سفر در دنیای طراحی است و لیبسکیند به خواننده نشان میدهد که چگونه از دنیای اطراف میآموزد و آنچه را دیگران نمیبینند، کشف و به ساختمان تبدیل مینماید. خواندن این کتاب نهتنها برای هنرمندان و معماران میتواند آموزنده باشد، بلکه فراتر از آن حاوی درسهایی از زندگی، تلاش و ایستادگی برای رسیدن به هدف است. داستان لیبسکیند به عنوان فرزند خانوادهای فقیر که از مصائب جنگ دوم جهانی گریخته و پس از سالها تبعید و آوارگی، در آمریکا ساکن شدهاند، به ما میآموزد چگونه میتوان از هیچ به همهچیز رسید و زمانیکه همه دنیا بر علیه شما متحد شدهاند با قدرتِ معنا و ایده پیروز شد.