زندگی به قول سهراب سپهری بال و پری دارد با وسعت مرگ و به قول مارکوس اورلیوس بیشتر شبیه کُشتی است تا رقص. بسیاری از مواقع زندگی سیلی میزند، لگد می پراند، تف می اندازد و مشت میزند. همه ما کم و بیش، دیر یا زود، با چنین شرایطی رو به رو میشویم. وقتی زندگی سخت می شود چه گزینه هایی داریم؟ آیا دشواری های پیاپی زندگی و سیلی های خشن و سختش به این معناست که باید دست بکشیم و تسلیم شویم و میدان را ترک کنیم یا راه های دیگری هم برای مواجهه با دشواری های رنج آور و طاقت فرسای زندگی وجود دارد؟ در این زمانه آشفته و پر حادثه، لازم است همه ما خود را برای مواجهه با اتفاق هایی که به سراغمان می آیند، مهیا کنیم تا وقتی که حادثه ای پیش بینی نشده یا شرایطی سخت و وحشتناک رخ داد، متحیر و متعجب و گیج و منگ نشویم و بتوانیم آرام و با ملاحظه بمانیم و بهترین نسخه و حالت خود را بروز دهیم.