این کتاب دغدغه ی باغ ها و پارک های شهری که تنها بازمانده جنگ نابرابر انسان علیه طبیعت آرام هستند را دارد. بازماندگانی نیازمند مداوا و توجه. بازماندگانی خسته از آلام بشری. رهروانی فرسوده تر از تاریخ. این درد و آز هنوز نتوانسته است انسان را به مفهوم انسان برساند و هنوز سرمستی انسان کمابیش روح طبیعت را به درد می آورد. طبیعتی که در شهرها امان تنها در گوشه هایی محدود، به اندک وسعتی بسنده کرده است. این غربت را به آسانی می توان در تناظر زردی و سبزی نقشه های شهری مشاهده کرد.
کتاب حاضر نه تنها بر آن نیست که بر مکرارات بیفزاید بلکه از هرگونه جاه طلبی و شعار های به ظاهر طبیعت دوستانه و مخرب در نهان به دور است. این مکتوب تنها با هدف استمرار، به روز آوری حفظ حیات و در نهایت فزونی دوستی بشر با طبیعت، باغ و پارک بسنده می کند. فاجعه دست بشری تا آنجاست که تحقق این امر در افق ذهن انسان به آرزو بدل گشته است.