همذات پنداری چهره های خیر و یا شر در فصول مختلف کتاب حاضر به شدت استنباط می شود براندن از پیشا تاریخ و اسطوره به تاریخ ادیان گذر می کند؛ در فصول اوزیریس و گیلگمش به نحوی رهروی ایزیس و گیلگمش را یکسان پنداری می کند یا انکیدو و ایوب به خاطر دردهایی که بر آنها هموار می شود و شیوه ی سلوک معنویشان به این همانی می رسند ،
ست یهودا هرودس و پونتیوس پیلاطس از آنجا که مظهر شرارتاند و جز بدی تراوشی ندارند، همذات پنداشته می شوند در حقیقت هنگامی که می خواهیم ارتباط میان فصول این کتاب را دریابیم بررسی هر یک از این چهره ها راه گشایی است برای شناخت معادل یا متضاد آنها در طول تاریخ و یا مقوله ی شیطان و فرشتگان که این چنین نزدیک با ما و در ما زندگی می کنند، در فصول بیست وسه و بیست و چهار چنان بررسی می شوند که ما هرگز بدین گونه بر آنها تعمق نکرده بودیم و به حضور دایم شان پی نبرده بودیم.