«به اتوبوس شب، مخصوص حمل و نقل اضطراری جادوگران خوش آمدید. کافیست چوب دستی جادویی خود را بیرون بیاورید و سوار شوید. ما می توانیم شما را به هر جایی که می خواهید ببریم.»
وقتی اتوبوس شب در تاریکی و با سر و صدای زیاد جلوی او متوقف شد، برای هری پاتر سالی پر از ماجراهای عجیب در هاگوارتز شروع شد.
سیریوس بلک یک قاتل سریالی و یکی از پیروان لرد ولدمورت فرار کرده است. آنها می گویند که او به دنبال هری می آید.
در اولین کلاس پیشگویی پروفسور ترِلاونی، برگهای چای فالِ مرگ را برای هری نشان دادند.
اما شاید از همه ترسناک تر نگهبانان زندان آزکابان (دمنتورها) هستند. آنها با قدرت مکش روحِ خود در محوطه مدرسه هاگوارتز مشغول گشت زنی هستند و به دنبال شکارند…