در دنیای امروز رشته روابط بینالملل یکی از مهمترین رشتههای دانشگاهی است که مباحث تخصصی زیادی از محیطزیست گرفته تا حلوفصل تنازعات بینالمللی را در بر میگیرد. یکی از مهمترین پیشنیازهای اساسی برای فهم و ادراک درست از این رشته، اشراف بر تئوریهای حاکم بر نظام بینالملل است. در همین حال باید توجه داشت که هیچ دستورالعمل واحدی برای تحلیل مسائل بینالملل وجود ندارد و اساساً شیرینی علوم انسانی همین است که ذائقهها و دیدگاههای متفاوتی وجود دارند که هرکدام با توجه به شناخت و ابزارهای متعلق به خود، به ارائه تحلیل میپردازند. طبیعی است که پس از قرائت و فهم این رهیافتها، هر فردی در عرصه آکادمیک نسبت به یکی از آنها گرایش پیدا میکند و تصور میکند که از لحاظ اندیشه به آن نزدیکتر است؛ مثلاً تصور میکند که رئالیسم با دال مرکزی، بهترین رهیافت فکری توصیفکننده یا تحلیلگر بوده یا فمینیسم با دال مرکزی جنسیت، بهترین چهارچوب فکری برای تبیینگری حوزه روابط بینالملل است. کتاب پیشِرو به همه دانشجویان و پژوهشگران علاقهمند به روابط بینالملل توصیه میشود که با زبانی نسبتاً آسان، بهخوبی آنان را با محور مرکزی این رهیافتهای فکری و مفصلبندی مربوط آشنا میسازد. نوآوری کتاب در این است که معرفی این نظریهها ازطریق معرفی اقتدار مرکزی صورت میگیرد. نویسنده بر این باور است که یکی از بهترین ابزارهای معرفی روش تاریخی، شکل و نحوه سازماندهی اقتدار سیاسی است؛ یعنی آنچه که مرزهای کشورها را از هم جدا میکند.