جورج اورول رمان نویس، ژورنالیست و نقاد انگلیسی بود که از، درونمایه های اصلی کارهایش پرداختن به بی عدالتی اجتماعی، مخالفت با تمامیت خوهای و حمایت از سوسیالیسم دمکراتیک می باشد. داستان از جایی شروع می شود که حیوانات با رهنمایی خوک پیری به نام میجر علیه آقای جونز قیام کرده و او را بیرون می رانند. سپس خوک ها به علت باهوش تر بودن حاکمیت را بدست می گیرند و روز به روز از اهداف اولیه خود فاصله پیدا کرده و آرمان شهر مزرعه حیوانات در نهایت بدل به همان مزرعه پیشین و این بار تحت سلطه گروهی از خود حیوانات بر حیوانات دیگر می شود که در واقع تلنگری است به حوادث سیاسی موجود روزگار اورول و دوران ایدئولوژی گرایی.