پیتر برگر در این کتاب در مقام متألهی غیر حرفه ای کوشیده موضوع ایمان را نه فقط در قالب امر متعال بلکه به صورت زمینه مند، یعنی در بافت های اجتماعی و فرهنگی، نیز واکاوی کند. کوشش برگر بر این بوده است که واقعیت فراطبیعی و متعال را در کنار واقعیت طبیعی و این جهانی به رسمیت بشناسد و بر این نکته تأکید کند که در جهان مدرن نیز می توان از امر متعال و فراطبیعی سخن گفت. برگر اذعان کرده که در جهان مدرن امر متعال و فراطبیعی تا حد زیادی دستخوش فراموشی شده و به حاشیه رفته، اما همچنین کوشیده است تا نشان دهد که می توان به فراخوانی امر متعال در جهان مدرن پرداخت؛ البته نه آنگونه که در جهان سنتی بوده است، بلکه مبتنی بر بافتهای معنایی جهان مدرن. از نظر برگر، تحولات فرهنگی و اجتماعی در جهان مدرن سبب شده است طبیعت و جامعه بیش از پیش واقعیت های اصلی و مسلم فرض شوند و امور فراطبیعی به اموری غیر واقعی تبدیل گردند؛ به گونه ای که دیگر کسی چندان سراغ این امور را نمی گیرد چرا که به نظر می رسد این امور در دسترس نباشند.
از نظر او «ایمان دینی به هر شکلی، همیشه مستلزم یک فرض اساسی است: این که واقعیتی فراتر از واقعیت زندگی عادی و روزمره وجود دارد و این واقعیت عمیق تر سودمند است. به بیان دیگر، ایمان دینی دلالت بر سرنوشتی فراتر از مرگ و نابودی دارد که افزون بر خودمان، در انتظار همه چیزهایی است که در این دنیا به آنها علاقه داریم؛ از جمله نسل بشر، سیاره ای که در آن زندگی می کنیم و نیز تاریخی که در آن ساخته می شود. اگر فیزیک مدرن صحیح باشد، این سرنوشت در انتظار کل جهان هستی است».