دیوید گاگینز (David Goggins) در کتاب نمیتوانی به من آسیب بزنی داستان روزهای تلخ کودکیاش را به تصویر میکشد. پسر سیاهپوستی که از طرف پدرش مجبور به تحمل شدیدترین شکنجههای روحی و جسمی میشود و فقر و افسردگی نیز طی سالهای دراز مانند ماسه روان او را میخراشد. اما خوشبختانه داستان با این رنجها ادامه پیدا نمیکند و در یک نقطه عطف دیوید تصمیم میگیرد که دیگر یک بازنده نباشد. او تلاش میکند تا از تمام قوا و استعداد خود استفاده کند و موفق شود.