عروسی خون یک نمایشنامه تراژدی اسپانیایی است که در سه پرده نوشته شده است. منتقدین تئاتر این نمایشنامه را همراه با دو نمایشنامهی «یرما» و «خانهی برناردا» آلبا سهگانهی روستایی/رعیتی میدانند.
با شروع ماجرا مشخص میشود که پدر و برادر داما چند سال پیش به دست کسانی از خانوادهی فلیکس کشته شدهاند. هنگامی که داماد از مادرش چاقویی برای چیدن زیتون میخواهد، زن با نگرانی از چرخههای خشونت و ترس خود سخن میگوید. پسر مادر خود را در آغوش میگیرد و زن را ترک میکند.
مادر داماد از طریق همسایهای در مییابد که عروسش پیش از این با لئورناردو فلیکس در ارتباط بوده، اما تصمیم میگیرد پیش از سخن با پسرش، به تنهایی با عروس صحبت کند.
در جایی دیگر شاهد لئورناردو فلیکس هستیم که اکنون متاهل است. او به خانه وارد میشود. درحالیکه فرزندش با صدای لالایی درحال خوابیدن است. آنچه در متن لالایی شنیده میشود، در واقع یک پیشگویی تلخ از وقایعی است که در طول نمایش به وقوع خواهد پیوست.
کتاب پیش رو یک جلد از مجموعهی جهان نمایش است. جهان نمایش مجموعهای است از متنهایی که برای صحنهی نمایش یا دربارهی آن نوشته شدهاند. انواع نمایشنامه، چه برای اجرا و چه صرفا برای خواندهشدن، از جمله نمایشنامههایی با اقتباس از آثار ادبی یا سینمایی، و نیز متنهای نظری در حوزهی درام و نقد آثار نمایشی، در این مجموعه جای میگیرند.