زمانی که تن تن به همراه اسنوی و کاپیتان هادوک در استراحتگاهی در کوههای آلپ فرانسه به تعطیلات میروند، در مورد سقوط هواپیما در توده گوسین تان در هیمالیاهای تبت میخواند. او سپس دوستش چانگ چونگ چن را می بیند که به شدت مجروح شده و از لاشه هواپیمای سقوط کرده کمک می خواهد. تن تن که از زنده ماندن چانگ متقاعد شده است، همراه با اسنوی و کاپیتان هادوک شکاک، از طریق دهلی به کاتماندو پرواز می کند.