کتاب روانکاوی و ایمان سومین مجموعه از نامههای «زیگموند فروید» است که به چاپ رسیده است. این اثر شامل 130 مکاتبه میان زیگموند فروید و «اسکار فیستر»، کشیش سوئیسی است. این مکاتبات در سال 1909 آغاز شد و در سال 1937، یعنی دو سال پیش از مرگ فروید پایان یافت. مجموعهٔ این مکاتبات 134 نامه از فروید را در بر دارد که نزدیک به 100 مورد آن بهطور کامل در این مجموعه گرد آمده است. نامههای ردوبدلشده میان فروید و فیستِر به گونههای مختلفی است؛ برخی نامهها دربردارندهٔ بیان رویدادهای روزمره و شماری از آنها تنها بیانگر حس قدرشناسی و علاقه به مخاطب است. این نوع مکاتبات در نگاه نخست کماهمیت جلوه میکند، اما باید در نظر داشت مشاهده رابطهای چنین دوستانه و عمیق میان اندیشمندانی از تبارهای متفاوت که دیدگاههای متضادی درباره مذهب دارند، برای مذهبیان و غیرمذهبیان سودمند است. پارهای از نامهها حاوی نکات نظری و بالینیِ درخورِ اعتنا است و بعضی از نامهها نیز رابطه روانکاوی و مذهب را نشان میدهد. اسکار فیستر کوچکترین فرزند از چهار پسر کشیشی پروتستان بود. او پس از حضور در مدرسهٔ زوریخ، به تحصیل در رشتههای الهیات، فلسفه و روانشناسی در زوریخ، بازل و برلین پرداخت. فیستر در سالهای نخست فعالیت خود بهعنوان کشیش، مقالهای در نقد اشتباهات ناشی از بیتوجهی به روانشناسی الهیات معاصر منتشر کرد. او در سال 1908 با سبک کار فروید در مداوای بیماران آشنا شد و آن را همچون ابزاری برای درمان افرادی که درمانهای معنویتمحور بهتنهایی برای آنها کافی نبود، به کار برد. او طی دوران فعالیتش بهعنوان یک کشیش، رابطهاش با فروید را ادامه داد و طی مکاتبات و دیدارهایشان، این تعامل قویتر شد. آنها دو دوست واقعی بودند و در مکاتباتشان پیوندی عمیق، صمیمانه و سازنده دیده میشود