به شهرهای تاریخی ایران که نگاه کنیم، واحههای دیوارکشیدهای میبینیم که به استثنای فضای فشردۀ بینابین، جهان را به درون بهعنوان ساحت حضور و بیرون بهعنوان غیریت تام تقسیم میکند. چنین صورت اجتماعیای چگونه مدنیتی در خود پرورش میدهد؟ این کتاب نام این موجودیت اجتماعی را «جامعۀ دیوارمدار» گذاشته است و پرسشهایی پیرامون آن مطرح میکند: اینکه قطبیت فضا چگونه ما و دیگریها را میسازد؟ سازوکار حکمرانیاش چیست و مرام و مسلک شهروندانش بر چه مدار اخلاقیای میچرخد؟ این اثر جستاری در حوزۀ مطالعات فرهنگی و جامعهشناسی تاریخی فضاست تا آنچه را درون مفاهیم گنگی همچون جامعۀ سنتی و شرقی و امثالهم مقولهبندی شده است، در جهت فهمی تحلیلی به ساحت تفاوتها و رابطهها بکشاند.