گوگول، پیشگام بزرگ داستاننویسی روسی است. او نیرویی حیاتی، شجاعتی مثالزدنی، بینشی روشن و ایمانی پایدار داشت که گام برداشتن در مسیر درست را برایش فراهم میکرد. برای همین بود که پیروانی حتی بزرگتر از خود پیدا کرد و گزاف نیست اگر گمان کنیم که در توفیق آنها و شکوه آثارشان سهم دارد. تورگنیف، داستایفسکی و تالستوی، سه نویسندهی برجستهی داستاننویسی روسیه که در مهارت و شهرت از او پیشی گرفتند، هر کدام به نوعی وامدار او هستند. تالستوی، بدون الهام گرفتن از «تاراس بولبا» گوگول، معلوم نبود توفیقی در نوشتن «قزاقها» به دست آورد؛ تورگنیف، احتمالا زیباترین فصل «خاک بکر» را مستقیما از «ملاکان قدیم» گوگول وام گرفته است؛ و اولین رمانک داستایفسکی، «بیچارگان» (مردم فقیر)، در بسیاری جاها وامدار داستان «پالتو» نوشتهی گوگول است و خود داستایفسکی در طول داستانش به وضوح به آن اشاره میکند. (از مقدمه مترجم)