نوال السعداوی، نویسنده، کنشگر اجتماعی، فعال حقوق زنان، روان پزشک، پزشک مصری و بزرگ ترین نمایندهٔ زنان رمان نویس عرب بود. خاطرات دخترکی به نام سعاد نخستین رمانی است که السعداوی در سیزده سالگی، به عنوان موضوع انشا نوشته است. معلم به انشای او صفر داد و همین نمرهٔ صفر نقطهٔ آغاز او و دریچه ای رو به جهان تاریکی شد که در آن همواره به دنبال کورسویی از امید بود. نوال در این دنیای تاریک و ملال آور، رنج های دخترکی را در جامعه ای سنتی و محافظه کار به تصویر می کشد.
ذهن سعاد تا آن زمان نمی توانست سخنان مادرش را بفهمد. تصور نمی کرد چگونه ممکن است خداوند عادل باشد، آن هم وقتی او به کسی که برایش نماز می خواند کم تر از کسی بدهد که برای او نماز نمی خواند. اگر خداوند به هر انسانی بر اساس لیاقتش می دهد، پس حتماً خدا مختاره را لایق چیزهایی بیش تر از او می دانست.