ابوعثمان عمرو بن بحر جاحظ که با عمر درازش با چندین حاکم دورۀ عباسی همدوره بود، برای آشنایان با حوزۀ ادبیات عرب آوازهای چنان بلند دارد که او را «پادشاه نثر عربی» خواندهاند و دامنۀ اطلاعات او چنان گسترده است که شناخت جامعۀ اسلامیِ آن عصر، جز با خواندن روایتهای گرم و جاندار و گزارشهای بیپروا و بیپردهاش از مناسبات اقشار مختلف مردمِ آن زمان امکانپذیر نیست.
جاحظ با زبانِ فارسی هم چندان بیگانه نیست؛ او زاده و درگذشتۀ بصره است؛ کانونی اسلامی که ملتها را آبدیده کرده و آنها را در هم آمیخته و در یک طیفِ تمدنیِ چندوجهی اما همسو، گرد آورده بود. او در روزگار خود با گویشوَران فارسی هم میزیست و دوستان و استادان و شاگردان و هماوردانی فارسیگو نیز داشت؛ چه، در آن دورۀ عباسی ارتباط میان زبانهای عربی و فارسی نه ارتباطی از سر چالش و رقابت که پیوندی از جنس پشتیبانی و همافزایی بود.
نویسنده در کتاب حاضر کوشیده در بصرۀ سدههای دوم و سوم، روایتی داستانی را پی بگیرد تا چندفرهنگی حاکم بر این شهر را، با محوریت شخصیت جاحظ نشان دهد