شیب تاریک راه داستانِ یک هفته از زندگی نویسندهای است که هم درگیر نوشتن رمانِ تازهای است و هم درگیر رمانی که نوشته اما به گرفت و گیر چاپ و نشر افتاده و هم درگیر اثباثکشی و بالا رفتن اجاره خانه و گرانیهاست.
یک جورهایی هم شاید بشود گفت شیب تاریک راه داستان پناه بردن آدمی است به تخیل و تنهایی برای تحمل یا حتی فرار از واقعیت، واقعیتی که رحم ندارد و نه فلسفه میفهمد و نه نوشتن و نه هیچ چیز دیگر، هرچند این پناه بردن به تخیل و تنهایی مثل همهی این جور پناه بردنها در این هستی بیتقاص نیست و لابد نویسندهی شیب تاریک راه هم به تقاص همین پناه آوردن به تخیل و تنهایی است که عاقبت مرزِ میان خیال و واقعیت را گم میکند و…