در این رمان احساسی با پرسشی کهن روبرو می شویم: اگر می توانستید به گذشته سفر کنید، چه می کردید؟ مهم تر از همه، دوست داشتید با چه کسی، شاید برای آخرین بار، دیدار کنید؟ مشتریانِ همیشگیِ کافه ی جادویی «فونیکولی فونیکولا» با افسانۀ مشهور و منوی مخفی و عجیب سفر در آن زمان کاملاً آشنا هستند. بسیاری از مشتریان با معشوقه های قدیمی دیدار کرده اند، با اعضای جداافتاده ی خانواده آشتی کرده اند و به دیدار عزیزانشان رفته اند. اما این سفر بی خطر نیست و قوانینی هم دارد. مسافران زمان باید پیش تر به کافه سر زده باشند و مهم تر از همه، قبل از اینکه قهوه شان سرد شود، به زمان حال بازگردند.