love & Olives

لیو واراناکیس خاطرات خوبی از پدرش ندارد ، که منطقی است – او در حالی که تنها هشت سال داشت به یونان گریخت. هرچند آنچه لیو به یاد می آورد عشق مشترک آنها به افسانه های یونان و شهر گمشده آتلانتیس است. بنابراین وقتی لیو ناگهان از پدرش کارت پستال دریافت می کند که توضیح می دهد National Geographic مستندی درباره تئوری های خود در مورد آتلانتیس را تأمین می کند – و آیا او به یونان پرواز می کند و کمک می کند؟ – لیو در این فرصت می پرد.

اما وقتی او به Santorini زرق و برق دار می رسد ، اوضاع کمی … ناجور است. سوالات و احساسات بسیاری وجود دارد که پس از دیدن پدرش برای اولین بار در سالها به سطح زمین سرازیر می شود. و با این وجود Liv نمی خواهد گذشته آنها مانع سازش احتمالی شود. او همچنین به طور قطع نمی خواهد تئو – کاریزماتیک پدرش به اصطلاح “محافظ” – شاهد مبارزه او باشد.

و این به معنای غواصی در تمام چیزهایی است که سانتورینی ارائه می دهد – غروب آفتاب زیبا ، آب فیروزه ای ، غارهای پنهان و غذاهای خوشمزه. اما همه چیز در جزیره یونان آنطور که به نظر می رسد عالی نیست. زیرا همانطور که لیو کم کم شروع به کشف می کند ، ممکن است پدرش او را برای آتلانتیس به یونان دعوت نکرده است ، بلکه برای کار بسیار مهم تر است.