درست زمانی که بشریت خیال میکرد دوران جنگپرستی و کشتار بیگناهان برای قدرتنمایی به سر رسیده ، شاهد پدیدهای هستیم که به نظر بسیاری نسلکشی تمامعیار است. در این کشاکش جنونآمیز بیشمردانه و مرگاندود، به نظر میرسد یگانه راه پیش رو پناه بردن به نگاه زندگیمحورِ زنانه است، نگاهی که در ریزهکاریهای روزمره، زیر سایهٔ زوال و نیستی، حیات و هستی میجوید. اگرچه بیش از ۹ هزار زن ساکن غزه در این بازهٔ حدود ششماهه به کام مرگ رفتهاند و در طول سالیان گزارشهایی از تعرض و تجاوز نظامیان اسرائیلی به زنان فلسطینی منتشر شده، صدها هزار زن در روزمرگی اسارت در زندانِ دومیلیوننفری غزه و حالا در اردوگاههای آوارگانْ پاسدار شعلههای لرزان صلح و زندگی بودهاند. زنانی که میزایند و میزیند و دستانشان مرهم زخمها و دردهای ملت فلسطین است. توجه به جزئیات حیات این زنان که به مقاومت و صبر و خون دل سنگ لعل میکنند برای ما که در روزگار عسروحرج و به فاصلهٔ جغرافیایی کمی از آنان به سر میبریم میتواند آموزنده و دیدهگشا باشد. برداشت دوم با در هم تنیدن استعاری این جزئیات، سعی در نزدیک ساختن خواننده به زیست هولناک انسان فلسطینی دارد.