سیاری از منتقدان «سونات» اشباح» را از مهیجترین نمایشنامههای مدرن جهان دانستهاند نمایشنامهای یکپارچه و متحد متشکل از یک مخلوط همگن از ماده و ذهن انسان
استریندبرگ در این نمایشنامه به دنبال تصویر کردن دنیای رویاها بود؛ جایی که زندهها و مرد ها در کنار هم در منظر تماشاگر نفس میکشند و از هم تأثیر میگیرند اما در این جهان رویایی هزار رنگ تنها واقعیت و حقیقت ،ممکن مرگ است وقتی همه پردهها فرو میافتد و دیگر چیزی برای عیان کردن و رسوا شدن باقی نمیماند مرگ تنها پناه و پناهگاه آدمهای جهان نمایشی استریندبرگ است مرگی که خود رهاییبخش و دلپذیر است. بسیاری از منتقدان سونات اشباح را آغازگر تفکر و منش جهان «کافکایی» و تئاتر پوچی برشمردهاند و از تأثیر این نمایشنامه بر نویسندگان مکتب تئاتر ،ابسورد همچون ساموئل بکت اوژن ،یونسکو ژان ژنه و... سخنها گفتهاند.