هیچکدوم از ما که توی این اتاق جمع شدیم ملک شخصی نداره، شاید یکیدو نفرمون توی خونۀ خودشون زندگی کنن، یا شندرغازی پسانداز داشته باشن، ولی هیچکدوممون مالک چیزی نیستیم که ما رو مستقل کنه و شکممون رو سیر نگه داره. بدن ما تنها دارایی ماست. و هر روز، صبحبهصبح، داریم اون رو میفروشیم. وقتی صبح علیالطلوع میریم سر کار و تمام روز عرق میریزیم، داریم بدنمون رو میفروشیم. مجبورمون کردهن بدنهامون رو به هر قیمت و در هر زمانی و بهخاطر هر چیزی بفروشیم. مجبورمون کردهن بدنهامون رو در ازای نون بخورونمیری بفروشیم. قیمت جون ما اونقدریه که بتونیم سر پا بایستیم و برای منفعت دیگران عرق بریزیم و جون بکنیم.
برای من تأثیرگذارترین جنبۀ قلب، شکارچی تنها انسانیت شگفتانگیزی است که نویسندهای سفیدپوست را قادر ساخته برای نخستینبار، در داستانی برآمده از زندگی در جنوب، با شخصیتهای سیاهپوست به همان راحتی و عدالتی رفتار کند که با آدمهای همنژاد خودش. این موضوع نه از سبک نگارش یا منش سیاسی نویسنده، که فقطوفقط از نگاه او به زندگی سرچشمه میگیرد. نگرشی که مکالرز را قادر میسازد تا از فشارهای محیط فراتر برود و آدمی را، خواه سفید باشد خواه سیاه، مشفقانه و توأم با درکی عمیق در آغوش بکشد.
ریچارد رایت