داستان دختری که با رأفت امام رضا علیهالسلام قهرمان و نجاتدهندهی زندگی خانوادهاش میشود...
یلدا دختری چهاردهساله است که با خانوادهاش در شهر مشهد زندگی میکنند. مادرش پزشک است و پیشنهاد ریاست یکی از بیمارستانهای بزرگ نیشابور را دارد. پدرش هم مدیر یکی از بزرگترین فروشگاههای زنجیرهای مشهد است و به همین سبب اختلاف بین والدینش شروع میشود. یلدا که از این موضوع بسیار نگران و ناراحت است، تمام تلاشش را میکند که این قضیه ختم به خیر شود نه ختم به جدایی پدر و مادرش.
توسل به امام رضا علیهالسلام، شجاعت و دلسوزی یلدا از ویژگیهای برجستهی این داستان است.