به عنوان یک پژوهشگر در حوزه ی مسایل خاورمیانه،همواره شیفته لحظه ای امیدوارکننده در تاریخ این منطقه بوده ام.در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950،زمانی که امپریالیسم اروپایی به پایان رسیده بود و منطقه در آستانه ی یک بیداری سیاسی جدید قرار داشت،مردم خاورمیانه و هم پیمانان آنها در سراسر جنوب جهانی که از بند استعمار آزاد شده بودند،برای نوسازی جوامع و اقتصادهای خود مصمم به نظر می رسیدند و با یافتن افقی فراتر از اختلافاتشان،تلاش می کردند تا برای رسیدن به آینده ای مشترک و بهتر متحد شوند.