کتاب حاضر، رمانی آمریکایی است که سادگی بیخدشه آن، زیبایی کمنظیری به آن میدهد. هنر نویسنده در این است که موضوعی رمانتیک را به طرزی غیر رمانتیک نقل میکند، و این نکته تناقضی بس گیرا به وجود میآورد که سختگیرترین خوانندهها را تحت تأثیر قرار میدهد. در اوایل ۱۹۱۷، «هنری» به عشق اعتقاد ندارد و جنگ به نظرش ورزشی سرگرمکننده میآید؛ اما در پایان همان سال، به حقیقت عشق و جنگ پی میبرد. هنر نویسنده در محسوس گرداندن این تحول خاصه بدان سبب است که نه دست به تجزیهوتحلیل میزند و نه دست به نقل جملههای سنگین و پرمعنی، بلکه فقط به واقعیت و مطالب عینی و روزمره اکتفا میکند. اگر «هنری» تغییر کرده است، بدان سبب است که زیسته و آموخته است. رمان بدان اکتفا میکند که آنچه او میبیند به ما نشان دهد و ملاحظات او را منعکس کند. خواننده، قهرمان داستان را گامبهگام دنبال میکند و نرمنرم، بدون آشفتگی، بهجایی میرسد که او را دوست بدارد و خود را جای او بگذارد.