پائولو کوئلیو اینبار به سراغ ملالتهای زندگی زناشویی رفته و تلاشهای زنی افسرده و ایستاده بر لبة خیانت را به تصویر کشیده است.
این رمان، داستان زنی است که در چهارمین دهة زندگیاش دچار بحران هیجانات دوران جوانیاش میشود. نویسنده با نگاهی تیزبینانه به انگیزههای روانشناسانة خیانت، خواننده را به سفر درون احساسات بشری دعوت میکند.
در بخشی از رمان میخوانیم: «به نظر میرسد بازار خیانت رشد خیرهکنندهای داشته است. این فقط کارآگاهان نیستند که سود میبرند. برنامهنویسها هم نرمافزارهایی تولید کردهاند که ساده و راحت کار میکند؛ به این شکل که درست در زمان تعیینشده، تلفن همراهتان پیامکی برای شریک زندگیتان میفرستد، پیامکی مبنی بر اینکه شما هنوز در دفتر کارتان هستید. سپس هنگامی که شما آزاد هستید و دارید شامپاین مینوشید، پیامک دیگری ارسال میشود و اعلام میکند که به دلیل ملاقاتی غیرمنتظره کمی دیرتر به خانه میرسید… اما علاوه بر کارآگاهان و برنامهنویسان، هتلداران هم واقعا برندهاند. از هر هفت نفر سوئیسی، یک نفر بیوفاییهای خارج از چهارچوب ازدواج دارد…»