شیوههای متعارف پژوهش چنان با تکنیکهای پیچیده و فنون خاص مطالعات تجربی و بهویژه روشهای آماری گره خورده است که گاه پارهای از گرایشهای فکری و نظری عطای این گونه پژوهش را به لقایش میبخشد. اما با ظهور نظریههای بدیعی چون سازهانگاری دریچهای نوین به پژوهش اجتماعی، سیاسی و بینالمللی گشوده شده است. این نظریه مبتنی بر شناخت لایههای مختلف آگاهی انسانی و به دنبال یافتن عمق ساختارهای معنایی است؛ آنچه نظام و کارگزاران اجتماعی در جریان کنشی متقابل آن را برمیسازند.
راهبرد پژوهش سازهانگارانه در پی کاری متفاوت و متمایز از تصویرگری دقیق واقعیت اجتماعی است. بر این مبنا که چگونه با مشاهدهای مشارکتجویانه میتوانیم تفاسیر، ذهنیتها و معانی گوناگونی را درک کنیم که هویت اجتماعی و کنشهای جمعی را تشکیل میدهند.
این کتاب برای کسانی طراحی شده است که خواستار کاربرد دیدگاههای سازهانگارانهاند، اما درعینحال در جستوجوی راهنمایی برای پرسشهای «چگونه»، «چه» و «کجا»یند که در پژوهشهای تجربی مطرح میشوند. در این کتاب بر مفاهیم و ابزاری تأکید میشود که به پژوهشگران در بررسی، تفسیر و تحلیلِ تداوم و تغییر کمک میکنند و به جای طرفداری از مدلی واحد یا مجموعهای از روشها، بر چگونگی تلفیق و گزینش مجموعهای از راهبردها در طراحی پژوهش توجه میشود. کتاب با تکیه بر این نگرش تازه، افقهای جدیدی بر پژوهشهای معناگرا در حوزهی سیاست و روابط بینالملل میگشاید.