کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        داعشی خاطرخواه

        ناموجود

        مشخصات کتاب داعشی خاطرخواه

        تعداد صفحات
        198 صفحه
        شابک
        9786008211938
        سال انتشار
        1396
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب داعشی خاطرخواه

        کتاب داعشی خاطرخواه اثر هاجر عبدالصمد، جنایت‌های آشکار داعش را در سایه‌ داستانی عاشقانه روایت می‌کند و برخی مسائل جامعه را از نگاه زنی مطلقه به چالش می‌کشد. این رمان، روایت ظلم و ستم در برخی از کشورهای عربی است، بیدادی که موجب شده جوانان‌شان در جهنم داعش گرفتار شوند.

        هاجر عبدالصمد در رمان داعشی خاطرخواه (My ISIS Beloved) از جنایت‌های داعش به سبک و سیاق هنری و در قالب رمان پرده برمی‌دارد، و به روایت ماجرای دخترانی می‌پردازد که با سرخوردگی از ظلم و بیداد جامعه‌ی خود، در دام اندیشه‌های مسموم داعش گرفتار می‌شوند و زمانی به حقیقت ماجرا پی می‌برند که دیگر دیر شده است و خود را در بند کسانی می‌بینند که هیچ بویی از انسانیت نبرده‌اند و هر یک دچار سرنوشتی خواندنی و عبرت‌آموز می‌شوند.

        هاجر عبدالصمد، نویسنده‌ی مصری، متولد اکتبر 1989، فارغ‌التحصیل دانشکده‌ی حسابداری از دانشگاه المنصوره، چند سالی است که در عرصه‌ی نویسندگی قلم می‌زند. داعشی خاطرخواه (حبیبی داعشی) نخستین رمان اوست. قبل از نگارش این رمان، دو داستان کوتاه به نام‌های پیراهن بلند سفید (فستان الأابیض) و مرد غریبه (الرجل الغریب) در کتاب الوان، ویژه داستان کوتاه عرب، در 2015 از ایشان چاپ شده بود.

        پدیده‌ی داعش همچون سَلَف خویش‌القاعده پدیده‌ی تازه‌ای نیست. این سازمانِ به‌ اصطلاح جهادی، جدای از بازی‌گردانی در عرصه‌ی سیاست‌های بین‌المللی، رفتارهایی وحشیانه و ضد بشری نیز داشته است، هرچند در این مقدمه، بحث اعمال وحشیانه‌ی داعش از جمله کشتارهای دسته‌جمعی بی‌گناهان، سر بریدن، آتش زدن در قفس‌های فولادی، پرت‌ کردن از ارتفاع، تجاوزهای دسته‌جمعی به نام جهادالنکاح، تخریب آثار تمدن بشری و غارت آثار باستانی موزه‌ها و فروش آن‌ها به دلالان آثار عتیقه، گروگان‌گیری و درخواست فدیه... مطرح نیست، بلکه از منظری دیگر و این‌بار از جنبه‌ای هنری به این پدیده‌ی وحشتناک قرن نگاه شده است.

        در بخشی از کتاب داعشی خاطرخواه می‌خوانیم:

        لیلی وحشت‌زده با چشمان پر از اشک نگاه کرد و التماس کرد که ام‌سلمان دخترش را نکشد، اما صدای شلیک گلوله‌ای همه‌چیز را تمام کرد. ‌ام‌سلمان پس از آنکه محمود با اسلحه‌ی یکی از نیروهای محمد به پای او شلیک کرد، به زمین افتاد و لیلی به‌ سرعت به سمت ملک رفت و او را که وحشت کرده بود، در آغوش گرفت. محمد از مردانش خواست مَها را به بیمارستان ببرند تا گلوله را از پایش بیرون آورند، البته با در نظر گرفتن تدابیر شدید امنیتی. محمود به محمد نگاه کرد و گفت: «عذر می‌خواهم که این کار را با آن زن دیوانه کردم، ممکن بود به ملک آسیبی بزند.»

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر

        کتاب‌های مرتبط با کتاب داعشی خاطرخواه