داستان کتاب از عشق و شیاطین دیگر دربارهی دختری به نام «سییروا ماریا» است. او که تنها دوازده سال دارد از کودکی به خاطر بیتوجهی والدینش در میان بردههای آفریقایی بزرگ شده است. او آنقدر با بردگان آفریقایی وقت گذرانده است که نه تنها به آدابورسوم آنها بلکه به زبان آنها هم مسلط است. روزی سییروا ماریا به شهر میرود و ناگهان سگی هار او را گاز میگیرد. باوجود تلاشهای پدرش سییروا ماریا درمان نمیشود. مردم شهر معتقدند که هرکسی که سگ او را گاز گرفته باشد، شیاطین روحش را تسخیر میکنند. به همین دلیل سییروا ماریا را به صومعه تحویل میدهند تا روی او جنگیری انجام شود...