گدای کور از «مسیحیت» حرف میزند و گفتارِ گناهکار- قدیس را (همچون دوتاییهای دیگرِ مردم- دولت و بنده- ارباب) گفتارِ قدرت میداند. قدیس تا زمانی «قدیس» است که گناهکار «گناهکار» باشد.
(آنچنان که ارباب تا زمانی «ارباب» است که بنده «بنده» باشد.) هرچه گناهکار بیشتر در جایگاه گناهکاریاش فرو برود، قدیس نیز محکمتر بر مسندِ قدیسیاش تکیه خواهد زد. قدیس علاقهای به دست شستنِ گناهکار از گناهانش ندارد، چرا که در آن صورت اوست که جایگاه والایش را از دست خواهد داد.